به قلم: محمد مهدی شکری
این متن روند عجیبی دارد! از چند مثال شروع میشود و در نهایت به رویا پردازی و پس از آن به تلاش برای واقعبینی میرسد. این متن را داستان فکر کردن یک فرد فرض کرده و بخوانید؛ فکر کردنی که قطعا خالی از ایراد نیست.
به قلم: محمد مهدی شکری
این متن روند عجیبی دارد! از چند مثال شروع میشود و در نهایت به رویا پردازی و پس از آن به تلاش برای واقعبینی میرسد. این متن را داستان فکر کردن یک فرد فرض کرده و بخوانید؛ فکر کردنی که قطعا خالی از ایراد نیست.
به قلم: حسین مقدس
جلسهٔ معرفی دورهٔ کار و آموزش پایدار (کوآپ) در روز سه شنبه، ۲ مهر، ساعت ۳ تا ۴ بعد از ظهر و در سالن خوارزمی برگزار شد. در این جلسه معاون آموزشی دانشکده، جناب آقای دکتر ضرابیزاده، و معاون پژوهشی دانشکده، جناب آقای دکتر خرازی، به ارائه و توضیح این دوره پرداختند.
به قلم: حسین مقدس
فرآیند توسعهی سامانهای مخصوص انتخاب واحد، به همت دکتر ضرابیزاده و دو نفر از دانشجویان سابق دانشکده، از حدود یک ماه پیش آغاز شده است.
با توجه به این که یک ماه فرصت کمی است، متاسفانه فرصت کافی برای آزمودن این سامانه وجود نداشته است. جلسهی امروز، هم در راستای معرفی سامانهی جدید بود و هم در راستای آزمودن ویژگیهای آن.
به قلم: سیدسجاد کاهانی
نیازی به مقدمهچینی نیست، همه یا دستیار آموزشی بودهایم، یا هستیم، یا میشویم، یا لااقل دیدهایم.
حالا، که هرترم تعداد زیادی از ما میخواهیم دستیارآموزشیِ درسی بشویم و دلایل مختلفی از جمله ارتقای آموزش دانشکده، توصیهنامه و... برای این کار داریم، خوب است به فکر باشیم که از این حجم زیاد تقاضا استفاده کنیم و کیفیت آموزش را بهبود بدهیم. قدم اول برای بهبود کیفیت دستیاران، همین شفافیت فرایند انتخاب است. امسال شورا سراغ طرحی رفته تا این فرایند را قدری شفافتر سازد.
متن طرح که برای استاد ها نوشته شده است در ادامه آورده خواهد شد.
به قلم: مهدی حاجیمحمدعلی
این هفته دانشگاه در همایش معرفی رشته میزبان کنکوریهای امسال بود. از مهدی حاجیمحمدعلی -از بچههای دانشکده که در کادر معرفی رشته بخش کامپیوتر فعالیت داشت- خواستیم گزارشی از این چند روز و حال و هوای کنکوریها و نسبتشان با رشته کامپیوتر بنویسد که در ادامه آن را میخوانید!
به قلم: بچههای دانشکده
بعد از متن «هیس دخترها مهندس نمیشوند» در شمارهی قبل، تعداد زیادی بازخورد از تجربههای شخصی دختران دانشکده گرفتیم. رایاجیک رایانش شماره ۱۲ به تعدادی از این بازخوردها اختصاص دارد!
در ادامه مطلب میتوانید تعدادی از آنها را بخوانید.
به قلم: علی اسدی
در این گزارش چند پرسش در مورد رویداد ایستگاه صنعت که فهمیدن آنها خالی از لطف نیست، را با هم بررسی میکنیم.
«ایستگاه صنعت» روزهای هشتم و نهم اردیبهشتماه در دانشکده برگزار شد. این رویداد شامل دو بخش نمایشگاه و ارائههای فنی و علمی بود.
در بخش نمایشگاه ۸ شرکت فعال اعم از کافه بازار، سحاب، مهیمن، تپسل یکتانت، پرمان، ناد و دال حضور داشتند. این شرکتها خود و دورههای کارآموزیشان در این تابستان را معرفی کردند.
به قلم: محمدحسین بهمنی
شما عضوی از قشر تحصیل کرده و فرهیختهی جامعه هستید (حداقل از بیرون اینطور به نظر میرسد) پس برنامهای دقیق برای این تابستان تدارک دیدهاید که در آن قرار است روزی 7 ساعت بخوابید، هر روز رأس ساعت 6 از خواب بیدار شوید و روز خود را مثل پولدارهای توی فیلمها با یک لیوان شیر، یک لیوان چایی و یک لیوان آب پرتقال، که فقط برای آب کردن دل بینندگان هستند، شروع کنید.
به قلم: سیدعلیرضا هاشمی
میدونستید کوکائین (مادهٔ مخدر) گرمی یکمیلیون و دویستهزار تومنه؟ البته اگه گرونتر نشده باشه.
این رو یکی از دوستام بهم گفت. همسنمه، ترم دو، دانشگاه تهران، پزشکی، بهترین رشته….
چون خودش کوکائین مصرف کرده بود قیمتش رو میدونست. خیلی ناراحتکنندهست که چنین آدم بااستعدادی، به چنین وضع بدی از لحاظ روحی و روانی برسه که آیندهاش همراه بشه با مصرف کوکائین و گُل و سیگار و امثالهم.
*پیشنهاد مطالعه!
به قلم: محمدمحسن ندافهمه ما با پرسشهایی از این دست درگیر بودهایم:«من میخواهم چه کاره شوم؟» «افق مطلوب من چه شرایطی دارد؟» «با رفتن چه مسیری، چه رشتهای و انتخاب چه شغلی به افق مطلوبم میرسم؟» «چه استعدادی دارم و در کدام مسیر میتوانم بهترین خودم باشم؟» حتما تا کنون ساعتها به این پرسشها فکر کردهاید و پای صحبت خیلیها نشستهاید. اما حالا میخواهم بگویم برای ۱۵ دقیقه هم به حرفهای کسی که مهندسی نرم افزارش را از همین دانشکده گرفته و در تصمیمی شبه دیوانهوار پشت پا به همۀ موقعیتهای خوب دنیای آیتی زده و به جامعهشناسی، رشتهای با معیارهای ظاهری امروزی بیفایده و بیآینده، رفتهاست گوش دهید.
یکی از بزرگترین موانعی که به ما اجازه نمیدهد آزادانه و اندیشمندانه به این پرسشها فکر کنیم این است که گمان میکنیم برای رسیدگی به این پرسش دیر شده است. اما آیا واقعا دیر شده است؟ آیا مسیری که در آن قرار گرفتهایم مسیر صحیحی است و در آینده به آن چه میخواهیم دست پیدا میکنیم؟ آیا این نقطهای که هم اکنون قرار داریم، خود تصمیم گرفتهایم که به این جا بیاییم و با شناخت کافی از خود و جهان خود این وضعیت را انتخاب کردهایم؟