بیایید یک بازی دسته جمعی انجام دهیم: فرار از نقطههای کانونی!
به قلم: محسن محبزاده
ما هر روز، آگاهانه یا ناخودآگاه، بازیهای زیادی انجام میدهیم. از بازیهای کودکانهای که گاهی در رفتارمان ظاهر میشوند گرفته تا انتخاب مسیر درستتر برای سرمایهگذاری زمان، انرژی یا پول. در تمام این بازیها مسئلهی سود و زیان ما و دیگران در میان است. به همین دلیل، در بسیاری از این بازیها اینکه بقیه چطور فکر میکنند بسیار مهم میشود. اگر همه فکر کنند که قیمت یک کالای داخلیِ دارای بازار آزاد در ماه آینده بالا خواهد رفت، این اتفاق حتما خواهد افتاد. برعکس، اگر به خاطر پیشبینی ازدحام مسافران، همه از بازدید جنوب در ایام نوروز صرف نظر کنند، این زمان احتمالا بهترین زمان برای سفر به جنوب خواهد بود. اما اگر همه یک لایه بیشتر فکر کنند، همه چیز برعکس میشود! به این باورهای حداکثری «نقطه کانونی» (focal point) میگویند. شاید آدمها خیلی پیچیده فکر نکنند اما از آنجا که ما شریفی هستیم بیایید ببینیم ما چقدر پیچیده فکر میکنیم!
به قلم: محمدحسین بهمنی
به بهانهی جشن نیمهی شعبان ۱۳۹۸ دانشکده
اگر ممکنه خودتونو معرفی کنین؟
من مصطفی دهقانی هستم، اخیرا به عنوان پژوهشگر توی Google Brain مشغول شدم، قبلش دانشجوی دکترا تو دانشگاه آمستردام بودم و قبلش هم تو دانشگاه تهران. کاری که الان میکنم یادگیری ماشین و الان هم تو آمستردام ساکنم. تو ایران دانشجوی کارشناسی که بودم، اوایل فکر میکردم قراره استاد دانشگاه بشم، آخرهای فوق لیسانس هم فکر میکردم که دانشگاه میمونم چون خوب جاییه و مثل صنعت آدمها خیلی درگیر پول نیستن. یه ذره که وارد دکترا شدم، دیدم که دانشگاه و صنعت هر کدوم سیاستهای خودشون رو دارن و ذهنیتم خیلی درست نبود؛ این شد که بیشتر به صنعت علاقهمند شدم و بعد از اینترنشیپی که برای گوگل رفتم، فکر کردم که شاید توی فیلد من، راحتتر میتونم توی صنعت کارهایی که میخوام رو انجام بدم. اگر بخوام خودم و ماموریتی رو که برای خودم قائلم، توی یه جمله توصیف کنم، خیلی دوست دارم که توی سه تا حوزهٔ محیط زیست، آموزش و پرورش و بهداشت و درمان یه کاری انجام بدم و حرکتی بزنم که توی یکی از این سه تا به یه دردی بخوره. من هم که کار ماشین لرنینگ کردم که اخیرا خیلی توی این سه تا حوزه پا گرفته و داره اتفاقات خوبی میافته؛ خیلی امیدوارم که یه کاری که الان انجام میدیم، در نهایت به یکی از این سه تا حوزه راه خودش رو پیدا کنه.
توی این چهار سال که رفتی چقدر از جنبههای مختلف تغییر کردی؟
به قلم: حسین مقدس
یا مرشد من استرشده
- آقا مطلب x رو از کجا یاد گرفتی؟
+ یه درس تو استنفورد هست، من اون رو دیدم.
- درسی رو که فلانی توی دانشکده خودمون ارائه میده، پاس نکردی؟
+ نه حاجی! استادهای ما رو که خودت هم میدونی؛ اکثرشون واسه بهتر ارائه کردن درسهاشون وقتی نمیذارن که بخوای چیزی ازشون یاد بگیری. :))
هر دانشجویی این تجربه را بعد از سه یا چهار ترم داشته است که درسی را بگیرد و تا آخرین جلسه در کلاس حضور و شرکت کند (همکلاسیهایش هم چنین کردهاند)، و در مقابل درسی دیگر را نیز بگیرد و بعد از دو جلسه به کلی در کلاس حاضر نشود و تبعاتش را نیز به جان بخرد.
در ترم زوج سال گذشته، تنها یک گروه برای درس ساختمان داده ارائه شده بود، اما در همان ساعتی که ورودیهای ۹۵ (یعنی کسانی که طبق چارت درسی باید درس ساختمان داده را میگرفتند) شروع به انتخاب واحد کرده بودند، ناگهان ظرفیت گروهی که وجود داشت، کاهش پیدا کرد و از ۴۰ به ۲۳ رسید و یک گروه دیگر اضافه شد! در نهایت بعد از پیگیریها، گروه جدید حذف شد و همه توانستند طبق برنامهٔ قبلی خود، درس را در همان گروه اصلی بگیرند.
ترم بعدی آن یعنی ترم فرد سال جاری، درس نظریهٔ زبانها و ماشینها در یک گروه ارائه شد و در ثبت نام، حدود ۱۷ نفر درس را اخذ کردند. اما در اولین جلسهٔ کلاس، با این استدلال که ۱۷ نفر کم(!) است، استاد درس اعلام کرد که دیگر تدریس این درس را بر عهده نمیگیرد و شخص دیگری در ساعت و روز دیگری این درس را ارائه خواهد داد!
در ترم جاری نیز، در شرایطی که درس مقدمهای بر بیوانفورماتیک با یک استاد ارائه شد و دانشجویان زیادی در ثبتنام این درس را گرفتند، بعد از چند روز مجددا به طور ناگهانی یک استاد دیگر به اساتید درس اضافه شد!
حتی در درسهای دیگری، استاد درس در کلاس حاضر نمیشود و شخص دیگری را به جای خود میفرستد! حتی اگر خودش در کلاس حاضر شود، مدام اظهار خستگی میکند و از یکی از دانشجویانی که درس را دارد، میخواهد که مطالب مورد تدریس را بر روی تختهسفید بنویسد و خودش مینشیند. چه توجیهی برای این کار وجود دارد؟
به قلم علی بهجتی – عید سال ۹۷
در متن پیش رو سیری در جزییات تیم فنی نبرد هوش مصنوعی امسال(۹۷-۹۶) خواهیم داشت.
به صورت کلی، تیم فنی از شش تیم سایت، زیرساخت، طراحی بازی، گرافیک، سرور و کلاینت تشکیل شدهاست. تیمهای سایت و زیرساخت و طراحی بازی بلافاصله کارشان را (حدود ۱۰ آذر) شروع کردند. تیم گرافیک دنبال انتخاب پلتفرم مناسبت برای گرافیک بازی رفت و تیمهای سرور و کلاینت به انتظار نشستند تا تیم طراحی بازی، بازی را مشخص کند تا آغاز کارشان رقم بخورد. زمان تخمینی مشخص شدن بازی و شروع کار این دو تیم ۱۵ دی بود.
برای منظم شدن برنامهریزیها و زمانبندی و دقیقهآخری نشدن کار تیمها، خودمان را مقید به انتشار نسخههای آلفا و بتا کردیم. در نسخهی آلفا تیمها باید نسخهی اولیه محصولشان را منتشر کنند تا پس از آن به تست و دیباگ بپردازند و تصمیم گرفتیم که نسخه بتا، نسخهای نسبتا پایدار باشد و انتشارش عمومی باشد تا شرکتکنندگان به عنوان end-user آن را تست کنند و پس از آن انتشار نهایی را داشته باشیم. تاریخهای مشخص شده برای انتشار نسخه آلفا، بتا و نهایی به ترتیب ۲، ۱۴ و ۱۸ بهمن بود. ما با سختی و کمی تاخیر به این انتشارات رسیدیم؛ اما چون تاخیر داشتیم، نسخه بتا را به طور عمومی منتشر نکردیم. برای اینکه فرایند گزارش مشکلات توسط شرکتکنندهها و پیگیری آنها سریعتر و راحتتر شود، امسال این فرایند را به بخش مشکلات گیتهاب هر تیم بردیم. این کار خیلی تاثیر گذار بود؛ حتی در چند بخش، بعضی از شرکتکنندگان برای باگها پچ ارائه دادند تا با کد مرج کنیم. البته روند گزارش مشکل تا روزهای آخر غیرحضوری ادامه داشت و دلیلش این بود که اکثر شرکتکنندهها روزهای آخر مرحله غیر حضوری به صورت جدی مشغول کد زدن شده بودند.
از بزرگترین چالشهای تیم فنی، دانشجو بودن اعضاش هست. به دلیل مستمر و طولانی بودن فعالیتها، پروژه و امتحان و درس بچهها تاثیر کاملا مستقیمی روی وقت گذاشتن بچهها توی تیمهاشون داره و به هیچ شکل هم نمیشه بهشون گفت که درس نخونین!
در زیر توضیحی در مورد هر تیم و فعالیتهای امسال آنها و چالشهای پیش رویشان و پیش روی آیندگان را به شکل خلاصه مشاهده میکنید.
به قلم: سینا ریسمانچیان
در شمارهٔ هفتم از دورهٔ دوم نشریهٔ رایانش، گزارشی از برگزاری رویداد فیلدکس، توسط عرفان فرهادی و مطهره سهرابی نوشته شد.
این نوشته نه نقدی در مورد موفقیت یا عدم موفقیت فیلدکس، که تحلیلی است از عوامل موثر بر برگزاری رویدادهایی اینچنینی. عواملی که به زعم نگارنده - به عنوان فردی که در دو تیم منابع انسانی و شتابدهندهٔ فیلدکس حضور داشته- چالشهایی اساسی برای برگزاری فیلدکس و رویدادهای مشابه آن است.
به قلم: حسن سندانی
پیش از هرچیز بابت خشک بودنِ بیش از حد نگارشم –که برای عدم جهت دهی به فکر خواننده ناچار به این امر هستم– عذر میخواهم.
۵ آذرماه سال ۹۶، اولین مجمع عمومی انجمن علمی دانشکده برگزار شد. موضوع کلی جلسه، بررسی اهداف و رویکرد انجمن تا به آن تاریخ بود. ۱۵ اردیبهشت امسال اما، دومین و البته آخرین مجمع عمومی انجمن علمی برگزار شد. اما این بار خبری از بررسی برنامه های آینده ی انجمن نبود. کلیت جلسه در باب انتقاد و مباحثه پیرامون عملکرد یک ساله ی انجمن، و عمل به وعده ی “بستنی با انجمن” بود.
به قلم: علی اکبر غیوری
چند سالی است شعرای جوان و جالبی وارد فضای شعر و چاپ شعر شدند و استقبال خوبی هم از کتاب شعرهاشون میشود و این بخش از کتابخوانی رشد خیلی زیادی داشته است. و امسال هم در این بخش، سال خیلی پررونقی بود. انتشارات های قوی ای مثل فصل پنجم، نیماژ، نزدیکتر، شانی و... هم در این فضا فعالیت میکنند.
در ادامهی بخش قبل به معرفی چند کتاب دیگر از چند شاعر جوان میپردازم.
به قلم: علی اکبر غیوری
چند سالی است شعرای جوان و جالبی وارد فضای شعر و چاپ شعر شدند و استقبال خوبی هم از کتاب شعرهاشون میشود و این بخش از کتابخوانی رشد خیلی زیادی داشته است. و امسال هم در این بخش، سال خیلی پررونقی بود. انتشارات های قوی ای مثل فصل پنجم، نیماژ، نزدیکتر، شانی و... هم در این فضا فعالیت میکنند.
وقتی سید گفت برای رایانش بنویس به این فکر کردم که امسال هم کتاب شعرهای خوبی چاپ شدند که یک سری هاش رو برحسب علاقه دنبال میکردم. در حد چند خط چند کتاب که یکی دو سال اخیر چاپ شدند رو برحسب برداشت خودم مینویسم.