رایانش

نشریه‌ی دانشکده مهندسی کامپیوتر دانشگاه صنعتی شریف

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سفر» ثبت شده است

حالا فقط یک بالش و پتو نیاز دارم.

به قلم: یاسمین گلزار

از مدرسه ابوریحان تهران تا شریف

در تصوراتم قرار بود اولین روز دانشگاه را با برنامه‌ای کاملاً حساب‌شده آغاز کنم، اما این تنها در تصوراتم بود. در واقعیت، من و دوستان همسفرم بعد از چهار روز اردوی مشهد، مستقیم از ایستگاه راه‌آهن وارد دانشگاه شدیم. مسلم است که با آن همه کیف و چمدان، انگشت‌نمای سال‌بالایی‌ها بودیم و برچسب ورودی‌جدید از همان ابتدا روی پیشانی‌مان خورد.

ادامه مطلب...
۰۳ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۹:۱۲ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رایانش

از بتن تا پایتون

به قلم: متین یوسفی

از عمران دانشگاه تهران تا کامپیوتر شریف

 

سلام

من متینم، دانشجوی ورودی ارشد ۹۸، گرایش هوش مصنوعی. علت اینکه این چند کلمه رو اینجا نوشتم اینه که دوره‌ی کارشناسی نه شریف بودم نه کامپیوتر. من ۴ سال دانشجوی عمران تهران بودم. رشته‌ای که هیچ ربطی به کار امروزم نداره. اینکه چرا عمران خوندم برمیگرده به یه اشتباه بزرگ و احمقانه موقع انتخاب رشته، اینکه چرا تغییر رشته ندادم برمیگرده به یه روز بد که بدترین امتحان عمرمو دادم و اینکه چرا الان هوش میخونم برمیگرده به سخت ترین و یکی از درست ترین تصمیمای زندگیم.

ادامه مطلب...
۰۳ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۹:۱۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رایانش

دانشکده‌ی کامپیوترها

به قلم: علی مهدوی‌فر

از شهیدبهشتی کاشان تا شریف

 

از وقتی سیزده سال داشتم، تصمیمم رو برای انتخاب رشته گرفته‌بودم. من مطمئن بودم که آینده‌ام جایی توی دانشکده‌ی مهندسی کامپیوتر دانشگاه شریف رقم می‌خوره. خیال‌پردازی‌های مختلفی داشتم درباره‌اش. درباره‌ی دانشجوهایی که مدال‌آور المپیادهای کشوری و جهانی شدند یا رتبه‌های تک‌رقمی کنکور رو کسب کردند، اساتیدی که خدای نرم‌افزار و الگوریتم هستند، انجمن‌هایی از بهترین نخبه‌های کشور... حالا بعد از شش ماه حضور در این جمع، چیزی که دیدم چقدر به انتظارات شش‌ساله‌ام شبیه بوده؟

ادامه مطلب...
۰۳ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۹:۰۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رایانش

مقدمه پرونده شماره ۱۴

سفر همیشه حال عجیبی دارد، خودت را به هم می‌ریزد، دنیای کوچکت را در خود می‌شکند و باز می‌سازدت. سفر را کوچیدن معنی کرده‌اند؛ برداشتن ضرورت‌ها و سبک کردن اثاث، حرکت کردن و رفتن، به شهری یا کشوری دیگر. اما مبدا و مقصد همیشه این‌قدر سر راست نیست، گاهی از خود به دیگری می‌کوچیم - که نامش را عشق نهاده‌ایم - گاهی از جغرافیا به تاریخ. چشم‌ها را اگر بیشتر بشوییم خواهیم دید که همه‌مان مسافریم، از آدمی به آدمی دیگر. هر لحظه پوست می‌اندازیم و بزرگ می‌شویم، شاید بی‌آن که بدانیم.

ادامه مطلب...
۰۳ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۹:۰۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رایانش