به قلم: میلاد آقاجوهری
چند شبی بود که به دلایل مختلف تا حدود ساعت ده شب در لابی دانشکده میماندم؛ از ددلاین تمرینها گرفته تا دیگر دلایل. توجهم جلب شده بود به اینکه وقتی هیاهوی لابی آرام آرام کم میشود و میزها خلوت، چقدر آشغال روی میزها جمع میشود. فردا شبش دقت کردم که ببینم این موضوع تکرار میشود یا نه؟ فردا بچهها کارگاه نصب لینوکس برگزار کردهبودند و یکی از دوستان میگفت: "هر وقت در دانشکده کارگاهی هست، بچهها سرشون گرم کارگاه میشه و یادشون میره آشغالاشون رو تو سطل بندازن.". اما نهتنها آن شب، بلکه حتی شب پس از آن هم تا ساعت ده ماندم و دیدم که نه!

