متن حاضر اصولاً نباید در یک نشریهی دانشجویی منتشر میشد! و اگر به خاطر رودربایستی شورای سردبیری با نگارنده نبود، احتمالاً شما خوانندهی عزیز با این متن خودشِکنِ پارادوکسیکال طرف نمیبودید. قاعدتاً در انتهای متن، تصدیق خواهید کرد که نگارندهی پرحرف بیش از همه خودش را فسوس کردندی! چرا که مرتکب عملی شده که خود از آن نهی کرده است. در ثانی اگر این سطور به فرض محال در نظر خوانندگان مؤثر افتد، دیگر چه کسی رایانش خواند؟! بالاخره چاقو که نباید دستهی خودش را ببرد! مگر چند کتاب از مضرات کتابخوانی، و چند برنامهی تلویزیونی از مضرات تماشای تلویزیون گفتهاند که حالا قرار باشد یک نشریه بازار خودش را کساد کند؟ البته قرار هم نیست اتفاق خاصی بیفتد؛ عرض میکنم چرا.