این متن کوششی در راستای بررسی امر آموزش در دانشکدهٔ کامپیوتر است. تلاش من بر این بوده است که از شاهراه انصاف به بیراهه نروم. در این متن سعی میکنم آموزش دانشکده را از جنبههای گوناگون و از دیدگاههای مختلف بررسی کنم و برای رسیدن به این هدف از چندین نفر در نوشتن این متن کمک گرفتهام که از تمامی آنها تشکر میکنم. به عنوان اولین گام بررسی هر سیستم باید اهداف آن را شناخت تا بتوان اقدامات را با توجه به هماهنگی آنها با اهداف بررسی کرد. هدف اصلی دانشکدهٔ مهندسی کامپیوتر به عنوان یک سیستم، تربیت افراد متخصص در زمینههای علمی و صنعتی رشتهٔ کامپیوتر است. کلیدیترین عنصر این سیستم، سیستم آموزش است. آموزش را میتوان از سه جنبهی محتوای آموزشی، نحوهٔ آموزش و نحوهی ارزشیابی بررسی کرد که در ادامه جداگانه به آنها میپردازم.
محتوای آموزشی
در سه دههٔ گذشته، دانش مهندسی علوم کامپیوتر، با سرعتی زیاد و روزافزون، گسترش یافته است. هضم این رشد سریع در چهارچوب چارت و برنامههای درسی از پیش تعیین شده، کار چندان راحتی نیست.
در زیر برخی از اقدامات موثر دانشکده در این راستا را یادداشت کردهام:
حذف واحدهای غیرضروری، و اختیاری کردن درسهایی که حیاتی و اساسی محسوب نمیشوند، و ارائهٔ درسهای اختیاری متنوع یک راهکار موجه است. حذف شدن درسهایی همانند «نقشهکشی» و «آزمایشگاه فیزیک ۱» ، اختیاری شدن درس «محاسبات عددی» و «طراحی الگوریتمها» از چارت درسی ورودیهای ۹۵ به بعد، و تطبیق بسیاری از درسها به جای درس «طراحی زبانهای برنامهنویسی» از اقدامات موثر دانشکده در این راستا است. همچنین بسیاری از درسهای گرایشهای مختلف با عنوان «دروس تخصصی غیرالزامی» ارائه شدهاند که قدرت بیشتری به دانشجو برای انتخاب مسیر دلخواهش میدهد (البته دیدگاه دیگری هم مطرح است که به این ترتیب به جای نیروی متخصص، نیروی همهکارهٔ هیچکاره تربیت میشود که در حال حاضر اطلاعات لازم برای پرداختن به آن را ندارم).
در دو سال اخیر درسهای اختیاری متنوعی در دانشکده ارائه شدهاند که از آنها میتوان به «نظریهٔ بازیها»، «مبانی بیوانفورماتیک» و « شبکههای اجتماعی و اقتصادی» اشاره کرد.
البته در کنار این اقدامات ارزشمند، نقاط ضعفی هم به چشم میخورند که اگرچه امروز کوچک هستند، شاید فردا گریبانگیر رشد دانشکده شوند:
اکثر دروسی که از چارت جدید حذف شدهاند، از دو گرایش «فناوری اطلاعات» و «نرم افزار» بودهاند. در حالی که دروس گرایش «سخت افزار» همچنان در چارت اصلی باقیماندهاند. به قولی چارت رنگ و بوی سختافزاری به خود گرفتهاست؛ امری که مسیر را برای علاقهمندان به گرایشهای دیگر این رشته دشوارتر میکند.
هنوز پاسخ درخوری به رشد چشمگیر حوزههای «علوم داده» و «یادگیری ماشین» داده نشدهاست. اگرچه دانشکدهٔ ریاضی در حال ارائهٔ درس «تحلیل داده» است و دانشکدهی برق چندین درس «یادگیری ماشین» در این ترم ارائه میکند، در دانشکدهٔ کامپیوتر (که محفل اصلی این دروس است)، این دروس یا در مقطع کارشناسی ارشد(که محدودیت اخذ تنها یک درس از مقطع ارشد و گاهی ظرفیت پایین برای مقطع کارشناسی دارد) ارائه شدهاند یا در کل ارائه نشدهاند. رشد و اهمیت این دو حوزه شایان توجه بیشتری است.
اگرچه ارتباط بین صنعت و دانشگاه چندین سال است که مطرح شدهاست اما، هنوز جای خالی درسهای اختیاری که صنعتیتر و عملیتر باشند، حس میشود. شاید راهحل، دعوت از ارایهدهندگانی صنعتیتر و کمی خارج از فضای دانشگاهی باشد تا این خلأ رفع شود.
بعضی از درسهای ارشد در جای اصلی خودشان قرار ندارند. برای مثال درسهای تئوری اطلاعات، و مبانی بیوانفورماتیک، زیربخش فناوری اطلاعات هستند.
نحوهٔ آموزش
بر حسب ساختار آموزشی فعلی، این استاد و گروه دستیاران آموزشی هستند که جانمایهٔ ارائهٔ یک درس را برعهده دارند. وظیفهٔ استاد، ارائهٔ محتوا، تعیین چهارچوب کلی درس، و برگزاری امتحانات میانترم و پایانترم است. همچنین وظیفهٔ معمول دستیاران آموزشی، طراحی تمرینها، نظارت بر تحویل تمارین، تصحیح برگهها، و تحویل گرفتن پروژهها است. در ادامه سعی میکنم نقطههای ضعفی را بنویسم که شنیدهام و خواندهام. قبل از آن، از همهٔ اساتید به خاطر زحماتی که میکشند، تشکر میکنم. قصد من تنها بیان موضوعاتی است که شاید به آنها توجه کمی شده است.
در بسیاری از درسهای دانشکده، سیلابس دقیق، مشخص و زمانبندی شده ارائه نمیشود. وجود یک برنامه برای کل ترم که دقیقا مشخص میکند که در هر هفته دانشجو چه چیزی را یاد میگیرد(به همراه جزییات و ریز بحثها)، هم ذهن دانشجو را منظمتر میکند و هم دانشجویان را در تصمیمگیری برای اخذ یا عدم اخذ یک درس راهنمایی میکند. این مسئله با توجه به تعداد زیاد دروس اختیاری، و فرصت محدود برای انتخاب میان آنها، بسیار حائز اهمیت است.
معمولا محتوای درس در قالب تعدادی اسلاید ارائه میشود و همین اسلایدها به همراه صحبتهای سر کلاس تبدیل به منابع امتحانی میشوند. آموزش اسلایدمحور و جزوهمحور، باعث ترویج فرهنگ جزوهخوانی و اسلایدخوانی شدهاست. درنتیجه، دانشجویان کمی کتابهای مرجع درس را مطالعه میکنند و با آنها انس میگیرند. اما در بعضی از دروس این کتابهای درس هستند که درخت دانش شخص را تنومند میکنند .درس اساتید کاشتن دانهای است که بدون مراقبت یک مطالعهٔ عمیق، برگ و میوهی چندانی نخواهد داد.
در دانشکدهٔ ما، در بسیاری از موارد طرح تمارین درسی، توسط دستیاران آموزشی انجام میشود که به خودی خود ایراد خاصی ندارد. این امر وقتی موجب آسیب به روند و ساختار آموزش میشود، که با نظارت خاص استاد همراه نشود، و حاصل آن تمرینهای حجیم اما بدون بار آموزشی متناسب باشد. اگرچه نمیتوان مرز مشخصی برای این نظارت قائل شد اما گاهی اوقات استاد به طور کامل از محتوای تمارین بیاطلاع است. این اتفاق تنها در صورتی ممکن است که شخصی حاذق به دقت بر تمرینها نظارت کند که گاهی چنین نیست. همچنین دستیاران آموزشی گاهی اوقات اختیارات زیادی دارند. و به طور مستقیم میتوانند نمرات دانشجویان را کم یا زیاد کنند. در بعضی موارد نمرات تمارین و پروژه را به طور کامل دستیاران آموزشی تعیین میکنند و نظارتی از طرف استاد بر آنها نیست. چنین اختیاراتی در دست همدورهایهای دانشجویان دورنمای جالبی ندارد و مشکلات ریز و درشتی ایجاد میکند.
قوانینی در دانشکده در مورد دستیاران آموزشی وجود دارد، که بعضی از آنها قابل انجام نیستند. مثلا طبق یکی از این قوانین، دانشجوی کارشناسی نباید دستیار آموزشی درسی باشد. اجرای این قانون به دلایل مختلف انجامپذیر نیست و حتی نکات مثبتی همانند بهروز بودن اطلاعات و تمرینها را دارد. اما مشکل اساسی آنجاست که به بقیهٔ این قانون که منطقی است نیز، توجه نمیشود. طبق یکی از این قوانین، یک نفر نباید در طول یک ترم در بیش از دو درس، دستیار آموزشی باشد. این قانون بارها و به دلایل مختلف در دانشکده نقض میشود که حاصل آن گاهی تمرینهای مشکلدار و پروژههای ناقص است. در چنین شرایطی، هزینهٔ توصیهنامههای دستیاران آموزشی را، دانشجویان درس، با ساعتهای عمرشان پرداخت میکنند.
نحوهٔ ارزشیابی
در مورد بحث ارزشیابی، سخنهای مفصلی وجود دارد. گاهی اوقات، معیار نمرهدهی یا سختگیری دو استاد در نمرهدهی، آنقدر متفاوت است که حتی پرتلاشترین دانشجویان هم به برداشتن درس با استاد خوشنمرهتر ترغیب میشوند؛ این مسئله به خصوص وقتی مشهود است که استاد اصطلاحاً خوشنمرهتر، حتی تعداد تمرین کمتر، و پروژهٔ سبکتری داشته باشد. در نهایت برای بسیاری از دانشجویان که به دنبال پذیرش در دانشگاههای خارج از کشور، یا ورود به مقطع کارشناسی ارشد بدون آزمون سراسری هستند، این موضوع مطرح میشود که هیچکس نخواهد دانست که آنها درس را با چه استادی و با چه معیاری از نمرهدهی پاس کردهاند؛ بلکه معدل آنها مورد بررسی قرار میگیرد. مشکل دیگر نمودارهای عجیب بعضی از اساتید است. دانشجویان به طور طبیعی تمایل دارند که با استادی درس را بردارند که به احتمال بیشتری از او نمرهٔ بیشتری میگیرند. اما این موضوع گاهی اوقات به قدری شدید میشود که میشنویم «بیست گرفتن از فلان استاد بدیهی است». نمودار زدنهای زیاد در بعضی از درسها به کلی مفهوم نمرهٔ بالا را از بین برده است. در واقع وقتی نمره تنها ملاک بررسی تفاوتهای بعضی از افراد باشد، با زدن نمودار واریانس نمرات کم شده و تفاوت افراد بسیار کمتر از قبل مشخص میشود. گاهی اوقات کسی که بدون نمودار نمرهٔ ۱۹.۵ گرفتهاست، پس از نمودار با گرفتن نمرهٔ ۲۰ خوشحال میشود.اما غافل از اینکه دانشجویی با تلاشی بسیار کمتر که بدون نمودار نمرهٔ ۱۶ گرفتهاست پس از نمودار به نمرهٔ ۱۹ رسیده است. در این حالت تفاوت چندانی بین این دو دانشجو مشاهده نخواهد شد و در واقع این دانشجوی قویتر است که ضرر میکند. نگاهی به نمودار الف بیندازید و فرض کنید نمرات از این توزیع پیروی میکنند. میتوانید مشاهده کنید که بعد از اعمال دو نمودار معروف، چطور واریانس نمرات کم میشوند و درنتیجه تفاوتها غیرمشهود و نمرهها بیارزشتر میشوند.
سخن پایانی
رشتهٔ کامپیوتر در حال رشد سریع است و جامعهٔ دانشآموزان ایرانی تمایل زیادی به این رشته پیدا کردهاند. دانشکده تلاشهای موثری در راستای هرچه قویتر ارائه شدن این رشته انجام دادهاست، اما هنوز راههای زیادی برای تقویت بنیهٔ دانشکده و اصلاح ساختارهای آن، گام نخورده باقیمانده است.