به قلم: دکتر جعفری سیاوشانی
این متن قرار بود حدود چند ماه پیش به مناسبت ورود دانشجوهای جدید در ابتدای سال تحصیلی در یکی از شمارههای «گاهنامه رایانش» دانشکده در قالب سخنی از طرف اساتید چاپ شود. به هر دلیلی این اتفاق نیافتاد، در نتیجه تصمیم گرفتم که فعلا همینجا1 بگذارمش. حالا ورودیهای امسال دیگر چندان هم جدید نیستند! اشکالی ندارد. فکر میکنم موقع نوشتن هم لزوما مخاطبم فقط بچههای ورودی جدید نبودهاند.
نوشتن این متن به طور تصادفی مقارن شد با امروز که روز تولدم است. الآن بامداد روز جمعه ۹ مهر ۱۳۹۵ است و امروز سی و چهار سال تمام میشود2! خدارا شکر! در جمع از زندگیام راضیام :)
حدود شانزده سال از روزی که برای اولین بار دانشگاه آمدهام میگذرد. حدود نیمی از عمرم را در «دانشگاه» گذراندهام! جالب است؛ کشف این واقعیت برای خودم هم مایه شگفتی است. با این حال باید بگویم از این انتخابی که کردهام تا بخش عمدهای از زندگیام با دانش و دانشگاه سر و کار داشته باشم هم راضیام.