به قلم: سید علی‌رضا هاشمی

 

«فرض کن یه شرکت از خارج دانشگاه اومده و میخواد یه پروژه براش انجام بدی.

​​تسک‌های پروژه، مشابه همون چیزهاییه که قراره برای رویداد بزنی.

​​شرکت حاضره تا در ازای این پروژه، حقوق مناسبی هم بهت بده.

​​حاضری به جای کمک کردن توی رویداد، بری و پروژۀ این شرکت رو قبول کنی؟»

​​ 

​​امسال دو تا رویدادِ دیتادیز و اِی‌آی‌چلنج، دست به انجام کارِ جدیدی زدن و برای رویدادهاشون، یک تیم تحتِ عنوان «منابع انسانی» تشکیل دادن.

​​یکی از کارهایی که این تیمِ منابع انسانی برای استف‌های اِی‌آی انجام داد، طرح یک پرسش‌نامه بود؛ پرسش‌نامه‌ای تا با توجه به اطلاعاتش، بتونیم تصمیماتِ بهتری برای آیندۀ اِی‌آی و به طور کل، آیندۀ رویدادهای دانشجوییِ دانشکدمون بگیریم. (طرحِ این پرسش‌نامه، تنها یکی از کارهای تیمِ انسانیه. برای فهم این‌که این تیم، این‌قدرها هم بیکار نبوده، می‌تونین در انتهای رویداد، مستندِ آماده شده توسط این تیم رو بخونین)

​​خب، سوالی که ابتدای این متن خوندین، یکی از سوالای پرسش‌نامه بود. احتمالاً شما هم در نگاه اول حس می‌کنین خیلیا باید به این سوال جوابِ «آره» رو داده باشن، چه دلیلی وجود داره که یه نفر کار تو شرکت، به علاوۀ پول رو ول کنه و بیاد توی اِی‌آی کمک کنه، تازه با همون اندازه حجمِ فعالیت…

​​

​​پاسخ استف‌ها به پرسش بالا به صورت زیر بود. حدوداً 60 درصد استف‌ها به این سوال جوابِ «نه» دادند…

 

 

برای من خیلی عجیب بود. واقعاً اِی‌آی چی داره؟ به نمودارِ زیر هم توجه کنید. این نمودار پاسخ استف‌ها به پرسشِ «آیا شده که از درسِ دانشگات بزنی و در عوضش کارای رویداد رو انجام بدی؟» هست. میبینیم که نصفی از ملت، از درسِ دانشگاهشون برای رویداد زدن.

 

 

 

البته این سوال یه جنبۀ منفی هم داره، شاید استف‌ها نتونستن جوری برنامه‌ریزی کنن که هم به درسِ دانشگاهشون برسن و هم بتونن کارهای رویداد رو جلو ببرن!

به هرحال استف‌ها تا حدِ خوبی میدونستن که چی در انتظارشونه. میدونستن ممکنه زیرِ فشار رویداد له بشن (کمااینکه طبق پرسشِ دیگه‌ای، حدود 4/1 استف‌ها هم له شدند!). نمودار زیر رو مشاهده کنید. این نمودار پاسخ استف‌ها به پرسشِ زیر هست و نشون میده که استف‌ها، تقریباً شهود اولیۀ خوبی نسبت به وظایفشون تو رویداد داشتن…

«احتمالا موقع ثبت نام برای استف شدن در رویداد، تصوراتی راجع به گروهی که می‌خوای در اون قرار بگیری داشتی. الان که یه مدتی گذشته، این تصورات چقدر با چیزی که لمس کردی مطابقت داشته؟»


 

 

خب، حالا که چه، این همه عدد و رقم و نمودار گفتم که به چی برسم؟

بذارین از قبل‌ترش شروع کنم. یه بار توی بحث با یکی از بزرگترا، این موضوع مطرح شد که قبلنا استف‌ها برای یادگرفتن و یاددادن توی رویدادها شرکت میکردن؛ ولی الان زمونه عوض شده. قبلنا اسمِ اِی‌آی‌چلنج، جاواکاپ بود و ملت دنبالِ این بودن که بیشتر زبونِ جاوا رو یاد بگیرن، اما الان ملت دنبالِ اینن که اِی‌آی‌چلنج رو بکوبونن تو چشمِ بقیه و بگن آره، ما خیلی خفنیم، بزرگترین رویداد دانشجویی کشورو ما داریم، n میلیون تراکنش مالی داریم (n>50) و حدود 80 نفرم استف هستیم!

این‌ها رو گفتم تا به مهم‌ترین سوال پرسش‌نامه برسم. سوالِ «چی شد که یه روزی از روزهای خدا، تصمیم گرفتی تا توی رویداد کمک کنی؟ هدفت از این کار چی بود؟».

مهم‌تر از سوال اما، جوابِ استف‌ها بود...

هدف استف‌ها در اولویت اول، «یاد گرفتنِ یه چیز جدید» بود. برگردیم به سوالِ اولِ متن، مگه با کار کردن توی شرکت نمیتونی چیزِ جدیدی یاد بگیری؟ خب، این‌جاست که می‌رسیم به هدف استف‌ها در اولویت دوم، که میشه «آماده کردن یه رویداد برای ملت، احساس خوبی به آدم میده». استف‌ها در اولویت دوم، از کمک کردن به دیگران لذت می‌بردن؛ که این هدف الزاماً با کار کردن توی شرکت به دست نمیاد. به فاصلۀ خیلی کمی از اولویتِ دوم، اولویت سوم استف ها از هدفشون برای شرکت تو اِی‌آی، «خوش‌گذرانی» بود (البته لفظِ «خوش‌گذرونی» یکم بار معنایی منفی داره. توی پرسش‌نامه از لفظِ «خوش می‌گذره!» استفاده شده بود که دیگه این بار معنایی منفی رو نداشته باشه).

در کل نمیدونم چقدر میتونم به نتایج این نظرسنجی اعتماد کنم، نمیدونم چقدر استف ها صادقانه به پرسش های اون پاسخ دادن، ولی چیزی که دارم میبینم اینه که ظاهراً هنوز هم استف ها دو هدفِ اولیه برای برگزاری رویداد رو تو خودشون دارن؛ دو هدفِ یاددادن و یادگرفتن...

الان بعد از اینهمه عددبازی و نمودار و فلان و بهمان، میتونم با خیالِ راحت تری به دوست سال بالاییم بگم که اشتباه می‌کردین :))



 

پ.ن: الان چند نفر دیگه هم اومدن نظر دادن. ترتیب اولویت دوم و سومِ استف‌ها راجع به هدفشون از شرکت‌ توی رویداد جابه‌جا شد! گفتم که، اختلافشون خیلی کم بود.