کتاب یا ناکتاب
به قلم: امیرحسین استیری
توجه: اگر با هر اسم یا مفهوم ناآشنایی در این متن روبرو شدید، سریعا خواندن را متوقف و به گوگل مراجعه کنید، سپس به خواندن ادامهٔ متن مشغول شوید.
«خبرنگار: آقای ماسک (Elon Musk) یک نفر که میخواد موشک بسازه باید از کجا شروع کنه؟
ایلان(با تبسم): کتاب بخونه!»
میتونم براتون هزاران مثال شبیه این از به عبارت نقل قولها از افراد معروف، موفق و سلبریتیها بیارم که آدمها رو به کتاب خوندن ترغیب میکنند ولی هیچکدومشون هیچوقت نمیگن که چرا کتاب بخونیم. فقط با تشبیهها و استعارههای دلربا و جذابشون خواننده و شنونده رو به وجد میارن. این جملات و داستان ها شاید در وهلۀ اول به نظر جالب باشند ولی برای این که یک کاری رو درست و اصولی شروع کنیم همیشه لازمه به دو تا سوال اساسی جواب بدیم. چرا و چگونه! برای این که بتونیم بریم سراغ چگونگی، اول باید به چرایی جواب بدیم.
چرا؟
چرا کتاب خوندن خوبه؟ اصلا آیا به درد هر کسی میخوره؟ فیلم هم همون کتاب مصور و گویاست دیگه (این از اون استدلالهاست که سخت میشه باهاش جدل کرد) نمیشه به جاش فیلم دید؟
به نظرم بهتره از سختترین سوال یعنی سوال آخر شروع کنیم. راستش رو بهتون بگم من خودم با این استدلال موافقم پس سعی نمیکنم با دورویی، برهانهای طرف مقابل رو بهتون بگم. من به شخصه رمان و کتاب داستان نمیخونم و دلیلم هم دقیقا همین موضوع هست. آخرین باری که سعی کردم یک رمان رو بخونم، یک رمان از داستایوفسکی2 (دامت برکاته) به زبان انگلیسی رو شروع کردم به خوندن. با وجود این که کتاب رو تموم کردم ولی در تمام مدت نتونستم رابطهای با کتاب برقرار کنم. بقیۀ تلاشهای من در این راستا هم به همین سرنوشت دچار شدند. در نهایت تصمیم گرفتم که به سراغ کتابهایی در ژانرهای دیگه رجوع کنم و متوجه شدم که فیلم تماشا کردن بهتر اون نیاز ذهنی من رو ارضا میکنه.
بریم سراغ سوال دوم. پاسخ: صد درصد. تنها موضوعی که هست اینه که آیا شما حوصلۀ این رو دارید که وقت بذارید و به دنبال اون کتاب و یا مجموعه کتابهایی که به دردتون میخورند بگردید؟ بهترین مثالی که می تونم از این قضیه براتون بزنم خودم هستم. من پس از یک سال کتاب خوندن در ژانرهای مختلف و متعدد بالاخره در قلاب جذابیت کتاب گیر افتادم و اون چیزی که میخواستم رو پیدا کردم. از تلاشهای متعدد من برای خوندن کتابهای مختلف میتونم این مثالها رو بزنم. رمان(که قبلا دربارهاش صحبت کردیم)، بیوگرافی3 ، نیمهعلمی4، تاریخی5 و... . برای پاسخ به این سوال توپ در زمین شماست و باید با اهتمام و پشتکار به جواب این سوال که «آره» هست برسید.
سوال اول و شاید برای بعضیها واضحتر. جواب این سوال کاملا به این بستگی دارد که خوب رو چی تعریف کنید. ولی این قول رو بهتون میدم که اگر خوب رو هر چیزی تعریف کنید، جواب این سوال یک بلۀ محکم است. ممکنه شما بگید خوب یعنی لذت بردن، یک نفر دیگه ممکنه خوب رو یاد گرفتن یک موضوع جدید تعریف کنه یا به نظر من دیدن دنیا از چشمهای یک نفر دیگر و فکر کردن راجع به عقایدش. در هر حالت قطعا یک کتاب سازگار با روحیات و اهداف شما وجود دارد.
چگونه؟
ما هرکدوم حداقل یک بار این تجربه رو داشتیم که یک کتابی که خیلی وقته میخواستیم بخونیم رو شروع میکنیم به خوندن، روز اول ۵۰ صفحه میخونیم ولی بعد از چند روز درگیر روزمرگی میشیم و همه چی رو فراموش میکنیم. چرا؟ آیا این به خاطر اینه که کتاب خوندن رو دوست نداریم؟ جوابی که همه میدیم: «میدونی، دوست دارم کتاب بخونما ولی وقت نمیکنم». پاسخ اشتباه! بذارید برای این که مساله رو روشنتر کنم یه مثال براتون بزنم.
سعی کنید آخرین باری رو یادتون بیارید که به خودتون گفتید دیگه از این شنبه شروع میکنم. میپرسید شروع به چی؟ جواب این از شخص به شخص فرق میکنه؛ مثلا سالم غذا خوردن، ورزش کردن، یاد گرفتن یک حرفه یا حتی کنار گذاشتن یک رفتار بد. بذارید مثال ورزش رو در نظر بگیریم. اینستا رو باز می کنید، آرومآروم در حالی که رو تخت با حالت نیمهخسته دراز کشیدید میرسید به آخرین پست therock (اگر اینستا ندارید یا این شخص رو نمی شناسید، نصبش کنید و فالوش کنید، پشیمون نمیشید). در حالی که خیس عرقه با هیکلی شبیه نقشوارههای خدایان یونان باستان ایستاده روبهروی دوربین و به طور مستقیم و غیرمستقیم بهتون میگه که ورزش کنید. شما به وجد میاید و همون شب میرید باشگاه و ثبت نام میکنید. همتون تا الان حدس زدید که یه هفته بعد چه اتفاقی میافته! دیگه پستهای راک اون تاثیر سابق رو نداره، خستگی و درد تمرین و هوای سرد بیرون همگی دارند عربدهزنان بهتون میگن که :«امروز رو بی خیال!» این ماجرا ادامه پیدا میکنه و تا به خودتون میاید میبینید یک ماه گذشته و خبری از ورزش نیست. برگردیم به مثال راک، خوبه که از این آدمها و سخنان الهامبخششون استفاده کنیم ولی کار بهتر و زیرکانهتر اینه که بدونیم این آدمها چجوری این کارها رو میکنند. قطعا اونا هم وقتی این کارها رو شروع کردند همین حس ما رو داشتند. یک قانون جالبی هست که میگه اگر یه کاری رو به طور مداوم انجام بدید بعد از سه هفته تبدیل به عادت و بعد از سه ماه بخشی از زندگیتون (lifestyle) میشه. شاید براتون جالب باشه که بدونید این قانون خودش از یک کتابی اومده1 . بعد از بررسی و مطالعۀ این آدمهای موفق متوجه میشیم که همگی بدون دونستن این قانون، از این قانون استفاده کردند. اگر شما هم حوصلتون رو برای ادامۀ مطالعۀ کتاب بعد از یک هفته از دست دادید، نباید ناراحت بشید چرا که کاملا طبیعیه. کار درست اینه که با وجود این که حالش رو ندارید کتاب خوندن رو متوقف نکنید. شاید یکم نیاز به این داشته باشید که سر کیسۀ اراده رو شل کنید و یکم ازش خرج کنید. بعد از سه ماه به خودتون میاید و میبینید که توی مترو به جای زل زدن تو چشم طرف مقابل و بازی کردن با گوشی در حال کتاب خوندنید و هر وقت خالیای که پیدا میکنید میرید سراغ کتاب خوندن. تمام این ماجراها به کنار، خوبه برای شروع کتابی رو پیدا کنید که واقعا دوست دارید تا پیادهسازی این روش براتون راحتتر بشه.
کلام آخر
حالا این همه صحبت کردیم و شما قانع شدید(البته امیدوارم) که کتاب بخونید و چجوری این کار رو بکنید. ولی نفهمیدید که من چه کتاب یا کتابهایی میخونم! اصلا شاید براتون مهم نباشه ولی عمدا این موضوع رو نگفتم که اگه علاقهمند بودید با هم صحبت کنیم. میتونید اگر نکتهای دربارۀ این صحبتها دارید به من بگید یا از کتابهایی که میخونید بهم معرفی کنید و یا من بهتون یه سری کتاب معرفی کنم.
پانوشت:
1 . کتاب Psycho-Cybernetics نوشتۀ ماکسول مالتز.مالتز یک جراح پلاستیک در اواسط قرن 20 میلادی بود که این الگوی جالب رو توی درمان کردن مریضهاش کشف کرد. حتما توصیه میکنم که کتاب رو مطالعه کنید.
2 . کتاب The Kreutzer sonata and other stories مجموعهای از داستانهای کوتاه نوشتۀ فئودور داستایوفسکی.
3 . کتاب Dreams from my father نوشتۀ Barack Obama که در واقع یک اتوبیوگرافی از زندگی رییس جمهور سابق آمریکا از زبان خودش است. این کتاب زندگی او و فراز و نشیبهای آن را از کوچه های کنیا تا مسند ریاست جمهوری آمریکا شرح می دهد.
4 . فیزیک از زبان فیزیکدانان که مجموعهای از مقالات معروف فیزیک از پیشگامان عرصۀ این علم را به زبانی ساده و قابلفهم مطرح و مورد بررسی قرار میدهد.
5 . کتاب homage to catalonia نوشتۀ George Orwell نویسندۀ معروف که کتابهاش زبانزد خاص و عامه و کسی نمیتونه خودش رو کتابخون خطاب کنه مگر کتابهای این بشر رو خونده باشه. این کتاب داستان های شخصی Orwell از تجربیاتش در زمان جنگ داخلی اسپانیاست. از دلایلی که من خوندن این کتاب رو شروع کردم، عشق و علاقۀ دیرین من به تیم فوتبال بارسلونا و جذابیت مفهوم آنارشیسم و اثرات اجتماعی این پدیده بود. اگه طرفدار بارسلونا هستید و یا یک آنارشیست، حتما این کتاب رو مطالعه کنید.