به قلم: سینا ریسمانچیان

مدرسه تابستانه علوم کامپیوتر ۹۸، با همکاری جمع علمی-ترویجی رستا و انجمن علمی دانشکده (SSC) برگزار شد. گزارش برگزاری رویداد را می‌توانید از کانال Cafe SSC بخوانید.
آنچه که می‌خواهم به آن بپردازم، نه گزارشی از رویداد، که بررسی عمیق‌تر انگیزهٔ برگزاری چنین رویدادهایی است.

می‌دانید که سالانه انجمن علمی دانشکده رویدادهای متفاوتی با طیف گسترده‌ای از مخاطبان (از دانش‌آموز گرفته تا دانش‌جویان کل کشور) برگزار می‌کند. هم‌چنین جمع علمی-ترویجی رستا نیز دو سالی هست که به طور خاص به برگزاری مدارسی در جهت پرورش و رشد دانش‌آموزان اهتمام ورزیده‌ است. این فعالیت‌ها و این رویدادها، همگی بدون چشم‌داشت تا به‌حال توسط دانشجویان برگزار شده‌اند و در آینده نیز برگزار خواهند شد. اما سوال اصلی این است که چرا؟ چرا یک دانشجو با تمامی دغدغه‌های دوران دانشجویی‌اش، باید خود را وقف کارهایی این چنین کند؟

اول از هر چیز می‌خواهم به دید باز و منتقدانۀ دانشجویان اشاره کنم. ما می‌توانیم مشکلات را به خوبی مشاهده کنیم. مشکلات همه جا هستند، از سامانه انتخاب واحد گرفته تا بزرگترین مسائل مملکت، که اکثر ما در مورد آن تحلیل‌های خودمان را داریم. دانشجو از آن جایی که هنوز در جایگاه خاصی قرار نگرفته و دست و پایش به جایی بسته نشده، راحت‌تر می‌تواند مسائل را نقد کند و گاه، زبان سرخی داشته باشد.

هم‌چنین فعالیت‌های به اصطلاح فوق برنامه، بستری است که موجب رشد خود افراد فعال نیز می‌شود. معمولاً رویدادها جایی است که افراد از طیف‌های متفاوت، و از دوره‌ها و سن‌های متفاوت گرد یکدیگر جمع می‌شوند و برای هدفی همگی تلاش می‌کنند. در چنین بستری است که جدا از تجربه‌اندوزی، به واسطۀ گفت‌وگو می‌توان جهان‌بینی‌های متفاوت را دید. جایی که معتقدم در آن «رشد» اتفاق می‌افتد.

علیرضا شفیعیون، مدیر مدارس تابستانۀ علوم کامپیوتر، در مراسم افتتاحیه مدرسۀ تهران گفت: «ما روزی تصمیم گرفتیم غر زدن از آموزش و پرورش را کنار بگذاریم، و خودمان بایستیم و در راستای مشکلات اقدامی بکنیم.»

در فضای دانش‌جویی نیز، ما باید روزی تصمیم بگیریم از دنیای امن منتقد بودن خارج شویم و در راستای مشکلات اقدامی کنیم. همین اقدام است که در درون خود اهمیت دارد.

این اقدام می‌تواند گاه به صورت مدرسۀ تابستانه بروز پیدا کند؛ در قالب طرح جدیدی برای دستیاران آموزشی، یا در قالب یک رویداد. تجربه نشان داده که ما توانسته‌ایم نیازها را بشناسیم و در راستای رفع آن‌ها اقدام کنیم. اگر این روحیه از زمان دانشجویی در ما شکل نگیرد، شاید تا آخر نیز در ابعاد مختلف زندگی یک منتقد صرف باقی بمانیم.

می‌خواهم از شما دعوت کنم که منتقد بودن صرف را کنار بگذارید، اگر مشکلات یا نیازهای برطرف‌نشده‌ای را می‌بینید، برای آن‌ها چاره‌ای بیندیشید، در این راه تنها نیستید؛ حداقل می‌توانید روی کمک نهادهای دانشجویی حساب باز کنید!